شهره کائدی: مهم‌ترین ویژگی که تمام آثار مرا به هم پیوند می‌دهد، وحشت از کسل‌کردن خواننده است. من همیشه احساس می‌کنم که باید هر طورشده خواننده را نگه دارم.

هفته‌نامه همشهری دوچرخه شماره 633

بیخ خرش را بچسبم و تا صفحه‌ی آخر ولش نکنم... کودک ... اگر از کتاب حوصله اش سر برود آن را می‌گذارد زمین و می‌رود سراغ تلویزیون... کتاب‌های من اگر بتوانند کودکان را کتابخوان کنند آن وقت است که احساس می‌کنم رسالتم را به نحو احسن انجام داده‌ام.

جمله‌های بالا عقاید یکی از بهترین نویسندگان کودک و نوجوان است. کسی مثل «رولد دال». کسی که توانایی نوشتن داستان هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان را داشت. کسی که ابتدا برای نوشتن داستان‌های کوتاه ترسناک برای بزرگسالان مشهور شد، اما اکنون شهرت او بیش‌تر به‌دلیل کتاب‌های پرفروش کودکان اوست. ازجمله: «جیمز و هلوی غول پیکر»، «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی»، «بی. اف. جی»، «جادوگرها»، «انگشت‌جادویی»، «آقای روباه شگفت‌انگیز» و «ماتیلدا».

جنگ جهانی دوم بود که رولد دال کار نویسندگی را شروع کرد، یعنی زمانی که در خدمت نیروی هوایی سلطنتی انگلستان بود. اولین اثری که منتشر کرد «مثل آب خوردن» نام داشت که اثری غیرداستانی بود درباره‌ی زمانی‌که هواپیمای جنگنده‌اش در لیبی سقوط کرده بود .

اما اولین اثر داستانی‌اش «وروجک‌ها» بود. این کتاب را زمانی که در نیروی هوایی خدمت می کرد، نوشت. روزهای پرواز او تازه به پایان رسیده بود و او به‌خاطر شرکت در جنگ کمی افسرده شده بود. داستان این کتاب درباره‌ی موجودات کوچکی بود که با سوراخ‌کردن هواپیما، برای نیروی هوایی دردسر درست می‌کردند. زمانی‌که داستان را می‌نوشت فکر نمی‌کرد مخصوص کودکان باشد چون قهرمان اصلی آن کودک نبود. اما کمپانی والت دیسنی امتیاز آن را خرید و از روی آن فیلمی ساخت و کم‌کم همه فکر کردند داستانی برای کودکان است. دال به این داستان افتخار نمی‌کرد اما می‌گفت نوشتن این داستان درس خوبی به او داد: «آموختم که من دونده‌ی مسافت‌های طولانی نیستم.»

بعد از آن شروع به نوشتن یک‌سری داستان با موضوع پرواز کرد که هیچ‌کدام ویژه‌ی کودکان نبود.

ازدواج و عیالواری، نگاه او را با داستان تغییر داد. وقتی بچه‌دار شد هنگام خواب برای بچه‌ها از خودش قصه می‌ساخت و آن‌ها از او می‌خواستند که بعضی داستان‌ها را برایشان تکرار کند. کم‌کم از داستان‌هایی که هنگام خواب برای آن‌ها گفته بود، بخش‌هایی را انتخاب کرد و آن‌ها را به‌صورت مکتوب در آورد که نتیجه‌ی کار همان کتاب «جیمز و هلوی غول پیکر» شد.

می‌گویند انگلستان یکی از خرافی‌ترین جوامع جهان است. رواج فراوان آداب جادوگری و تشکیلات خاص جادوگران و باورهای خرافی در زندگی روزمره‌ی افراد عادی، دلیلی است به پرداختن این نویسنده به جادو. داستان‌هایش بر اساس دنیای تخیل و جادو شکل گرفته است که در فرهنگ چنین جامعه‌ای ریشه دارد.

جادو ستیزیِ دال، ترس و واهمه‌ی کودک را نسبت به این عنصر خیالی از بین می‌برد. دال در داستان «جادوگرها» با تبدیل آن‌ها به موش و سپس نابودیشان توسط گربه‌ها، بچه‌ها را از شر این موجودات آزاد می‌کند.

در «غول بزرگ مهربان»هم به مبارزه با غول‌ها رفته و آن‌ها را از ذهن بچه‌ها پاک می‌کند. نویسنده با بازی‌دادن غول‌ها، هراس کودکان را از بین می برد.

درحالی‌که در قدیم استفاده از معجون یا داروی سنتی یا ابزارهای جادویی ویژه را داشتیم، در داستان‌های رولد دال به‌جای معجون از عنصری واقعی مثل خواب استفاده می‌کند و به روشی جادویی آن را صید می‌کند. جادو در «غول بزرگ مهربان» با صید خواب ما به‌دست غول بزرگ مهربان، ساخت‌خواب و دمیدن‌خواب به اتاق خواب بچه‌ها صورت می‌گیرد.

همراه‌شدنِ هراس و ترس با ماجراجویی و طنز، ماجراهایی لذت‌بخش و مفرحی برای خواننده می‌سازد و او با تجربه‌ی دنیاهای متفاوت از طریق ماجراجویی و هیجان سرگرم می‌شود.

کد خبر 155678
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز